تجريش گردي و زيارت امامزاده صالح
يه شنبه خوب به اين ميگن مامان انسي زنگ زد و گفت مياي سه تايي با نيكان بريم بيرون و ماهم از خدا خواسته خلاصه حاضر شديم و رفتيم تجريش گردي البته شما تو بازار كلي گريه كردي و تو رستوران هم بازم گريه ولي بعدش كه رفتيم زيارت امامزاده صالح يه خواب حسابي كردي و كلي سرحال شدي اينجا از خواب بيدار شدي و كلي خوشحال تو حياط با دقت به كبوترها نگاه ميكردي قربونت برم زيارتت قبول عشق مامان اين هاپوي خوشگل هم مامان انسي خريد كه خيلي دوستش داري ...